احساس غم | احساس غم را بشناسید
احساس غم، افسردگی نیست و اساسا با آن فرق دارد. غم احساس طبیعی و خوبی است و انسان طبیعتا به آن نیاز دارد. تجربه احساسات به ما کمک میکند به بهترین شیوه بتوانیم با محیط و اتفاقات جدید سازگاری پیدا کنیم و بهترین واکنش را ارائه دهیم. غم یکی از احساسات اصیل میباشد که شناخت طبیعت و کارایی آن به در زندگی کمک میکند.
برای دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
احساس غم
احساس غم را با شناخت پنج وجه از آن میتوان بهتر شناخت. محرک، علائم فیزیولوژیکی، وجه شناختی، وجه تمایل رفتاری و کارکردی که این احساس در زندگی ما دارد. محرک احساس غم فقدان و از دست دادن است. همه ما با از دست دادن افراد مهم، موقعیت و چیزهای مهم زندگیمان این احساس را تجربه کرده ایم. هنگام بروز غم در هر کسی بغض میکند، قفسه سینه اش سنگین شده، بدن در حالی قرار میگیرد که انگار نمیخواهد روشن و فعال باشد. در این شرایط فرد تمایل دارد گریه کند و به اصطلاح زانوی غم بغل بگیرد. اما کارکرد غم چیست ؟
کارکرد و فایده غمگین بودن چیست؟
در تکامل نوع بشر احتمالا مفیدترین شیوه برای درک و پذیرش موقعیتهای دردناک و از دست دادنها همین غمگین شدن بوده است. در این شرایط ما با نگهداشتن و ذخیره انرژی روانیمان به نوعی درون نگیری دست میزنیم. به خودمان میپردازیم و موقعیت پیش آمده را میسنجیم. نگاه عمیق به خود و موقعیت بیرونی، ما را در نهایت به نوعی بازنگری نسبت به ویژگیهای روانی خودمان رهنمود میکند و این تجربه غمناک جز وجودی نوع انسان است. مهم است که ما این حس غم را خوب بشناسیم و در هنگام بروز آن به این بپردازیم این حس از کجا آمد؟ درون من با این فقدان و از دست دادن چه کند؟ و احتمالا برای سازگاری بیشتر من با این جهان پیش بینی نشده و پیچیده این شرایط غمناک به من چه میآموزد؟
تا زمانی که هیچ فقدانی در زندگی شما رخ نداده باشد، همه آدمهای مهم در اطرفتان حضور داشته باشند؛ بدون هیچ چالشی و با آرامش روزها را میگذرانید. اما با از دست دادن یک چیز مهم دیگر هیچ چیز شبیه روال گذشته نیست. پازل زندگی و درونی شما به هم میریزد و باید از نو آن را بچنید. چرا که دیگر قرار نیست جای خالی فقدان آن چیزی که از دست داده اید پر شود و فقط باید یاد بگیرید چگونه بدون آن روزگار را بگذرانید.
تفاوت احساس غم با افسردگی
پس از غمگین شدن، گریه کردن و در خود ماندنهای طولانی، روشنی در ذهن ما دوباره باز میشود و نوعی احساس تازگی به سراغمان میآید و این تماما توام با امیدواری ست و همین جا اساس غم از افسردگی جدا میشود. امیدواری. این دوران سکون و اشکهای مکرر ما را دوباره متولد میکند و قطعا پس از تحمل این جریان همان آدم قبلی نیستیم. مخزن روانی ما افزایش یافته و تحمل ما بالاتر رفته و نوع دیگری از از زندگی را بدون انسان یا موقعیت ارزشمند گذشته از سر میگیریم. مهم است که این جریان را از افسرگی و نا امیدی تفکیک کنید. لایه زیرین افسرگی احتمالا خشم و عصبانیت است که به علت ابراز نکردن تبدیل رفتار دفاعی به نام افسردگی شده است. افسردگی یک احساس اصیل نیست بلکه رفتاری تخریبی و دفاعی در برابر احساس خشم و عصبانیت است.
با غم خود چه کنیم؟
خوب است بدانیم در صورتیکه حس ما در برابر از دست دادن بوده این همان غم است و آن را بپذیریم. مهم است که بدانیم باید به خودمان زمان بدهیم و فعالیتهای گذشته مان را سبکتر کنیم یا حتی در مواقعی آنها را کنار بگذرایم. این انتخاب به سنگینی و شدت موقعیت از دست رفته پیش رو بستگی دارد. در برابر برخی از دست دادنها ما نیاز داریم کاملا در خود فرو رویم و به درونمان بپردازیم. احساساتمان را پردازش کنیم و با تمام وجود آن را ببینیم درک کنیم و اساس غم را تجربه کنیم.
اشکهایی که در این دوران ریخته میشوند خوب و مهم است. ما پس از هر بار گریه کردن انگار به نوعی سبکتر میشویم و جریانی هر چند کوچک در درونمان باز میشود و در هر بار اشک ریختن ما را قسمتی جدید از خودمان و درونمان مواجه میکند. همچنین اطرافیان فرد غمگین در تجربه این احساس میتوانند موقعیت آرامی را فراهم کنند و بدانند که مهم است که نباید فرد را در تسریع این روند تحت فشار بگذراند. این پیام که من در تمام طول این تجربه در کنار تو خواهم بود و پذیرش این احساس به عنوان حسی طبیعی بیشترین کمک را به فرد میکند.
برای دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
Comments
Post a Comment